این مسئله در مورد کودکان نیز به همین اندازه صدق میکند و کم نیستند کودکانی که از دوران خردسالی، زندگی در حال را به فراموشی میسپارند و با نگرانی، برای موفقیت بیشتر و بهتر بودن دست و پنجه نرم میکنند.
یادمان باشد که زندگی باید برای بچهها سرگرمکننده و جذاب باشد و در چنین فضایی کودک علاوه بر آنکه لحظات خوش در حال زیستن را تجربه میکند، مسیر خوب و برنامهریزی شده حرکت به سوی موفقیت و آتیه برتر را نیز طی میکند.
بچهها باید بیاموزند که زندگی پر از لحظات شاد و لذتبخشی است که خود آفریننده آن هستیم و در واقع نگاه کردن به زندگی بهعنوان پدیدهای سخت و رنجآور و تلخ، کاری بس اشتباه است هر چند که گاه شیوه نگاه ما به زندگی، این افکار و عقاید را به بچهها نیز منتقل میکند. البته این کار بدین معنی نیست که برای داشتن لحظات خوش، به اطرافیانمان بد بگذرد و آنها دچار خستگی و مشکلات شوند. کودکان را با پدیدههای ساده زندگی آشنا کرده و به او بیاموزید تا از این اتفاقات لذت ببرد.
دیدن گیاهان گوناگون در جنگل، جمع کردن سنگهای مختلف، کلکسیون برگهای درختان و... همه اینها علاوه بر تجربه اندوزی و افزایش خلاقیت، حس خوشایند «درحال زیستن» را نیز به آنها میآموزد. شما بهعنوان والدینی علاقهمند میتوانید برای لحظات در حال زیستن فرزند خود برنامهریزی کنید تا او علاوه بر لذت بردن به کسب تجربه و مهارتهای لازم برای کارهای آتی خود نیز بپردازد البته شرط مهم برای این کار این است که خود شما نیز در این برنامهها شریک باشید و همراه فرزند خود به لذت بردن از آنچه در حال میگذرد، بپردازید. این مسئله در مورد مدرسه رفتن و انجام تکالیف نیز صادق است.
متأسفانه این روزها، مدارس، مسابقهای برای اثبات برتر بودن خود گذاشتهاند که قربانیان اصلی این مسابقه، کودکان هستند؛ کودکانی که برای بهتر بودن باید تلاش بیشتری کنند و در فشار امتحانات بیش از حد غوطهور شوند. تا چند سال پیش امتحانات تحصیلی بچهها به صورت 3دوره (سه ثلث) در سال بود که هر سهماه یکبار انجام میگرفت. پس از چندی کارشناسان آموزش و پرورش به این نتیجه رسیدند که این تعداد آزمون برای کودکان به ویژه کودکان دبستانی زیاد است و به همین دلیل سال تحصیلی را به 2ترم تقسیم کردند، غافل از اینکه مدارس بیتوجه به این امر، علاوه بر گرفتن امتحانات پایان 2ترم، با امتحانات میانترم و ماهانه و هفتگی، بچهها را در فشاری عظیم قرار میدهند و تازگیها به این مقوله امتحانات آموزشگاههای کمک درسی نیز اضافه شده که هر دو، سه جمعه یکبار اقدام به برگزاری آزمونهای درسی میکنند.
همه این آمادهسازیها خوب است به شرط آنکه توان و استعداد و سن کودک نیز درنظر گرفته شود و مهمتر از آن کودک دچار اضطراب و استرس برای بهتر بودن و بهتر ماندن نشود و قیمتهای گزافی جهت این آیندهنگری نپردازد. البته علاوه بر این طیف گسترده امتحانات، کلاسهای فوق برنامه و امتحانات آنها را نیز به برنامه روزانه بچهها اضافه کنید و بهسادگی در مییابید که چگونه میتوان کودک را از زندگی در حال محروم کرد! تکالیف مدرسه و آموزش مهارتهای گوناگون باید برای بچهها لذتبخش و خوشایند باشد نه رنجآور و ترسناک؛ برای این دسته از کودکان، مدرسه و بهطور کلی امر آموزش عذابی اجباری است که کودک به علت سن کم، قادر به مبارزه برای گرفتن حق طبیعی خود نیست. این کودکان در بزرگسالی نیز به همین زندگی ادامه میدهند و مدام از شاخهای به شاخه دیگر میپرند زیرا دوست دارند به بهترینها دست یابند.
دکتر وین دایر، در توصیف این دسته از افراد مثال جالبی دارد؛ « این افراد هیچ گاه یاد نمیگیرند که از سرعت خود بکاهند و به لذت بردن از لحظات حال و آنچه در دسترسشان است بپردازند. این بچهها در بزرگسالی از غذایی که میخورند، لذت نمیبرند، زیرا مدام به دسر بعد از غذا فکر میکنند و از طعم اولین فنجان قهوه خود نیز احساس خوشایندی ندارند زیرا دائماً به فکر فنجان دوم هستند!»
نیازی نیست که شما کار چندان سختی برای باز گرداندن خوشیهای زندگی در لحظه حال به فرزند خود انجام دهید، چون بچهها بهطور ذاتی این موهبت را درون خود دارند و ما پدران و مادران و مربیان هستیم که آنها را از این موهبت محروم میکنیم. نگاه شما به زندگی نیز اثر مستقیم بر طرز فکر و نگرش فرزندتان دارد. ترسهای خود از زندگی در اکنون را به او منتقل نکنید و سعی کنید اگر تاکنون از این لحظات لذت نبردهاید، از امروز همگام با فرزند خود، دنیای آرام و زیباتری را تجربه کنید. یادتان باشد که خوش بینی با بدبینی بیش از حد شما تغییری در حوادث روزمره نمیدهد و تنها میتواند موجب تغییر در احساس شما شود؛ احساسی خوب یا بد !